تقلید کردن پیروی کردن و متابعت نمودن و نقل کردن و از روی ساخت دیگری چیزی را ساختن و اقتدا کردن به طریقه و روش کسی. (ناظم الاطباء). رجوع به تقلید شود ادامه... پیروی کردن و متابعت نمودن و نقل کردن و از روی ساخت دیگری چیزی را ساختن و اقتدا کردن به طریقه و روش کسی. (ناظم الاطباء). رجوع به تقلید شود لغت نامه دهخدا
تقلید کردن پیروی کردن، عمل کردن بفتوای مجتهد، حرکت و طرز تکلم کسی را نشان دادن ادامه... پیروی کردن، عمل کردن بفتوای مجتهد، حرکت و طرز تکلم کسی را نشان دادن فرهنگ لغت هوشیار
تقلید کردن پیروی کردن، تبعیت کردن، مقلد شدن، ادای کسی را در آوردن، کار کسی را الگو قرار دادن ادامه... پیروی کردن، تبعیت کردن، مقلد شدن، ادای کسی را در آوردن، کار کسی را الگو قرار دادن فرهنگ واژه مترادف متضاد
تقلید کردن Emulate, Imitate, Mimic ادامه... Emulate, Imitate, Mimic تصویر تقلید کردن دیکشنری فارسی به انگلیسی
تقلید کردنتَقلِید کَردَن অনুকরণ করা , অনুকরণ করা ادامه... অনুকরণ করা , অনুকরণ করা تصویر تقلید کردن دیکشنری فارسی به بنگالی
تقلید کردنتَقلِید کَردَن taklit etmek ادامه... taklit etmek تصویر تقلید کردن دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تقلید کردنتَقلِید کَردَن 模倣する , 真似する , 真似する ادامه... 模倣する , 真似する , 真似する تصویر تقلید کردن دیکشنری فارسی به ژاپنی
تقلید کردنتَقلِید کَردَن เลียนแบบ , ลอกเลียนแบบ , เลียนแบบ ادامه... เลียนแบบ , ลอกเลียนแบบ , เลียนแบบ تصویر تقلید کردن دیکشنری فارسی به تایلندی
تقلید کردنتَقلِید کَردَن nabootsen, imiteren ادامه... nabootsen, imiteren تصویر تقلید کردن دیکشنری فارسی به هلندی
تقلید کردنتَقلِید کَردَن emular, imitar ادامه... emular, imitar تصویر تقلید کردن دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تقلید کردنتَقلِید کَردَن emulare, imitare ادامه... emulare, imitare تصویر تقلید کردن دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تقلید کردنتَقلِید کَردَن emular, imitar ادامه... emular, imitar تصویر تقلید کردن دیکشنری فارسی به پرتغالی
تقلید کردنتَقلِید کَردَن наслідувати , імітувати ادامه... наслідувати , імітувати تصویر تقلید کردن دیکشنری فارسی به اوکراینی
تقلید کردنتَقلِید کَردَن подражать , подражать , имитировать ادامه... подражать , подражать , имитировать تصویر تقلید کردن دیکشنری فارسی به روسی